جدول جو
جدول جو

معنی توتیای بصر - جستجوی لغت در جدول جو

توتیای بصر(یِ بَ صَ)
آنچه بدو چشم روشن شود. (انجمن آرا). رجوع به توتیای چشم و توتیا و دیگر ترکیبهای آن شود
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

(یِ نَ ظَ)
توتیای بصر. توتیای دیده. سرمۀ چشم. آنچه موجب روشنائی دیده شود. آنچه بینائی را نیرو دهد:
ز یزدانپرستی خبر دادشان
ز دین توتیای نظر دادشان.
نظامی.
رجوع به توتیاو دیگر ترکیبهای آن شود
لغت نامه دهخدا
(یِ بَ)
توتیهالبحر. اورسن. بلوط دریائی... صدفی پوشیده از نک ها. (از دزی ج 1 ص 154). قنفذالبحر. توتیاالبحر. خارپشت دریائی. (از فرهنگ فرانسه - فارسی نفیسی در ذیل اورسن). حیوانی است دریائی از شاخۀ خارپوستان به حجم یک سیب و تیره رنگ که بدنش از یک صدف کروی شکل کاملاً محکم پوشیده شده و دارای خارهای بسیار است
لغت نامه دهخدا